با خبر باش
نمیدانم از کجای این دل زخمی بگویم از این دلی که گناهش کودک بودنش است..
بی کینه بودنش و بهانه گیری های رسوا گرش..
از احساسی بگویم که روزی شیشه بود، اما امروز سنگ شده..
از رویایی بگویم که حقیقت فاصله آن بود..
یا از صدایی بگویم که به جرم عشق باید حبس ابد بکشد..!
برای شنیدن تو که هیچ وقت برام حرفی نداری باید بمونم .. !
اینجا ، شاید ، یه روز ببینی تموم روزا، مثل همیشه صدای قشنگت همه جا شنیده میشه..
اما خودت که نیستی ببینی همش یه عذابه ... مثل یه سراب ... وقتی می خوامت دیگه نیستی ، نیستی که ببینی اشکام هم دیگه نیتونن نریزن.. بمونن.. بسازن.. نمیرن...
اما مهربونم..
با خیال تو به سر بردن اگر هست گناه
با خبر باش که من غرق گناهم همه شب
بی کینه بودنش و بهانه گیری های رسوا گرش..
از احساسی بگویم که روزی شیشه بود، اما امروز سنگ شده..
از رویایی بگویم که حقیقت فاصله آن بود..
یا از صدایی بگویم که به جرم عشق باید حبس ابد بکشد..!
برای شنیدن تو که هیچ وقت برام حرفی نداری باید بمونم .. !
اینجا ، شاید ، یه روز ببینی تموم روزا، مثل همیشه صدای قشنگت همه جا شنیده میشه..
اما خودت که نیستی ببینی همش یه عذابه ... مثل یه سراب ... وقتی می خوامت دیگه نیستی ، نیستی که ببینی اشکام هم دیگه نیتونن نریزن.. بمونن.. بسازن.. نمیرن...
اما مهربونم..
با خیال تو به سر بردن اگر هست گناه
با خبر باش که من غرق گناهم همه شب